بچه ها وقتی کار خوب انجام میدیم چی میشه؟ همه به ما آفرین میگند اگر کارمان خیلی خوب باشه برای ما جایزه هم میگیرند. خدای مهربون هم به کارهای خوب ما جایزه و پاداش میده، خدا جون هر کار خوبی که انجام بدهیم پیش خودشون نگه میدارند و بعد توی بهشت پاداش کار خوب را به ما میدهند کارهای خوب ما از بین نمیروند خدا جون همه کارهای خوب ما را پیش خودشون باقی نگه میدارند.
داستان امروز درباره پیامبر مونه نام پیامبر را کی میدونه؟ (منتظر جواب قرآن آموزان باشید) آفرین به گل های من حضرت محمد صلوات الله علیه یک صلوات خوشگل بفرستید، اللهم صل علی محمد و آل محمد. پیامبر یک روز تصمیم می گیرند یک گوسفند قربانی کنند و گوشت آن را به نیازمند ها بدهند پیامبر وقتی قربانی کردند همه گوشت ها را به آدمهای فقیر دادند و آنها خوشحال شدند و چیزی برای خودشان باقی نماند فقط کمی استخوان باقی ماند، یکی از یاران پیامبر گفت: پیامبر گوسفند به این بزرگی هیچی برای خودتون نموند همه را دادید به فقیرها فقط یکم استخوان مونده کاشکی از گوشت ها برای خودتان باقی میگذاشتید پیامبر گفت اشتباه نکن همه گوشت هایی که به نیازمندان دادیم برای ما باقی مونده این استخوان ها از بین رفته وقتی ما گوشتها را به فقرا دادیم آنها خوشحال شدند ما یک کار نیک و خوب انجام دادیم خدا هم کارهای خوب را پیش خودش باقی نگه میداره و بعدا به ما پاداش و جایزه میده اگر همه گوشت ها را خودمان می خوردیم که دیگه کسی خوشحال نشده بود و کار خوب انجام نداده بودیم ولی الان همه ثوابش برای ما باقی مونده.
داستان لوح
این آقا پسر اسمش محموده مامان محمود بهش ۲ هزار تومان داده بود برای خودش خوراکی بخره محمود هم هزار تومان داده به آقای بستنی فروش بستنی خریده هزار تومان هم گذاشت توی جیبش باقی بمونه تا فردا دوباره بیاد یه بستنی دیگه بخره محمود همینجور که داشت بستنی می خورد دوستش آقا سعید را دید و فهمید که دلش بستنی میخواد ولی پول نداره بخره با خودش فکر کرد و گفت: خوب هزار تومان بدم برای سعید بستنی بخرم ولی اگه برای سعید بستنی بخرم پول فردام از بین میره و خودم نمی تونم بستنی بخورم حالا چیکار کنم؟! محمود با خودش فکر می کرد که یاد آیه کلاس قرآن افتاد توی کلاس قرآن خانم معلم گفته بود: اگر کار خوب انجام بدهیم این کار خوب باقی میمونه و خداجون پاداش میده پس پول من از بین نمی ره باقی میمونه هزار تومان از جیبش در آورد برای سعید هم بستنی خرید. بچه ها ببینید سعید هم خوشحاله خداجون کار خوب محمود را پیش خودش چیکار میکنه؟ آفرین باقی نگه میداره (انجام اشاره باق) بستنی که محمود خوردش از بین رفت ( همزمان اشاره) ولی بستنی که برای سعید خرید پیش خداجون باقی موند. می توانید قلکهای پلاستیکی تهیه کنید و یا سر کلاس با مقوا درست کنید و به بچه ها بدهید و از آنها بخواهید هر روز با اجازه مامان و بابا یک سکه داخلش بیندازد ویک تاریخ مشخص کنید تا همه قلک ها را بیاورند و بعد پولها را جمع کنید با خود بچه ها داخل صندوق صدقات بیندازید. برای زنگ تفریح این درس هم می توانید از قبل با مادرها هماهنگ کنید تا بستنی تهیه شود.
کارشناس حفظ:سرکار خانم بیات
ثبت دیدگاه