پدر و مادر متاسفانه به دلیل کم دانی اخلاق و رفتار بد رو در بچه می کارند ….اونا رو تو وجودشون می گذارن … قائده مشخصه … من تا اونجایی که ممکنه به بچم نه نمی گم . من هزاران هزار موردی رو که دوست نداشتم ، درست نمیدونستم رو ، گذاشتم بچههام انجام بدن …
پس یک من نه نمی گم تا اونجایی که می تونم … اونجایی که باید نه بگم ، خون هم بچه گریه کنه من پاش می ایستم ، بنابراین ماجرای لوس کردنه مطرح نیست …
من پاش می ایستم ، ولی باید پیش بینی من درست باشه … اگر تو یه مهمونیه جیغ زدنه اون توجه بقیه رو جلب میکنه ، من ناچار باید باهاش کنار بیام … من قرار نیست اونجا بخام باهاش مخالف کنم ، من هر چی گفت میگم باشه ،
من خودم داوطلبانه بهش میدم برای اینکه جنگی راه نیفته برای اینکه بازنده من و اون نباشیم … روزی که شما به من می گید این بچه جیغ می زنه بعلاوه برخی از بچهها هستند دیر زبون باز می کنن ، مشکل برای بیان خودشون دارند ، ما هی براشون حرف می زنیم ، بچه به این نتیجه می رسه که زبون رو بلد نیست بنابراین از حربه ای استفاده میکنه که جیغه ..
همونطوری که بسیاری از ادما وقتی بحث می کنن کم میارن … فحش میدن … کتک می زنن … فرقش چیه ؟ در این حقیقت من می بینم از این راه به هدفم نمی رسم ، میرم سراغ حربه ی دیگری که در اختیارمه …
ثبت دیدگاه