بسم لله الرحمن الرحیم
دلنوشته ابراهیم هادی 🖤
روح من گنجایش درگیری با شهدا رو نداره ….
چرا ک اگر درگیرشهیدی بشم ثانیه ب ثانیه باهاش زندگی می کنم و زندگیم از حال عادی در میاد….
فهمیدم … پاره ای از قلب من اونجا جامونده ….
من بخوام یا نه …اینطوره
جالب بدونید مادر شهیدی ک همسفرمون بود می گفت ما باید اینطور باشم چرا شما ب این حال افتادی …
خدا ب حرمت خون پاکشون ما رو هدایت کنه تا قدردان خون اونها باشیم
نه…
پایمال کننده خون و راه هدفشون …..
…..
امین یا رب العالمین
ابراهیم جان خوش ب سعادتت ک این دنیای زشت را گذاشتی و با اولیا الهی همدم شدی جامعه پر شده از کسانی ک دم از علی(ع) و حسین(ع) میزنن و برای تعجیل فرج عربده شان فلک را دریده ولی با مال حروم خو گرفته اند .
دروغ و زشتی و حرام خواری و شهوت رانی و مال اندوختن .
ابراهیم جان خسته شدم از این جماعت لاف زدن و چاپلوسی ک چشمانشان از نگاه حرام سیر نمی شود . مسلمانان عراقی و کرد و سوری دارن سلاخی میشن
و شبها دعای امن یجیب می خونیم و با خوشی سر ب بستر می گذاریم .
ابراهیم جان ب پارتی بازی کن برام منم محمد مهدی بچه محلت . ب خدا از خجالتت در میام .
دست منم بگیر خسته ام حاجی .
بریده . دلتنگ پریدن
اینم دلنوشته ابراهیم هادی ب روح همه شهدا سر زمین مان ایران صلوات🖤🖤
ثبت دیدگاه