حضرت آیتالله خامنهای در روز عید غدیر خم، در جمع اقشار مختلف مردم با اشاره به تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»، یادآور شدند: آن کسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفین و کسانی که قضیّه غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تأویل کردهاند لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی الضحی به نقل از (ایکنا)، رهبر معظم انقلاب همزمان با فرارسیدن عید سعید غدیر خم در دیدار اقشار مختلف مردم به مسائل مهمی از جمله در رابطه با غدیر خم، امامت، وحدت دنیای اسلام، پرهیز از ناسزاگویی به بزرگان اهل سنت، مختصات شیعه انگلیسی و دستهبندی دشمنان اشاره کردند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنانشان اظهار کردند: اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همه اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله غدیر به مسئله دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیه معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازه مسئله غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یکچنین مسئلهای است که میتواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» دربارهاش بیاید. آنکسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفین و کسانی که قضیّه غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تأویل کردهاند لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اوّل سوره مائده، قبل و بعد از این فِقره آمده است، مگر چقدر اهمّیّت دارد؟ این تعبیر درباره نماز نیامده است، درباره زکات نیامده است، درباره جهاد نیامده است؛ درباره هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّه دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّه رهبری جامعه اسلامی؛ قضیّه نظام حکومت و امامت در جامعه اسلامی. بله، ممکن است تخلّف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنیامیّه و بنیعبّاس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [امّا] این لطمهای نمیزند به فلسفه غدیر. ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است.
آنچه مورد اشاره رهبر معظم انقلاب قرار گرفته بخشی از آیه ۳ سوره مائده است که آن را مرتبط با روز غدیر دانستهاند. در این آیه آمده است: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ/ بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [خدا]ست امروز کسانى که کافر شده اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیدهاند پس از ایشان مترسید و از من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم و هر کس دچار گرسنگى شود بىآنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید خدا آمرزنده مهربان است (مائده/ ۳)
در تفسیر المیزان در رابطه با شأن نزول این بخش از آیه و اتفاق نظر مفسران آمده است: اکثر قریب به اتفاق روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده این معنا را تأیید میکند که این قسمت از آیه در زمانی نازل شد که حضرت رسول خدا(ص )از حجهالوداع مراجعت میکردند و در مکان غدیر خم در مورد ولایت علی (ع) به مردم سفارش کردند، یعنی روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت و روایت غدیر خم متواتر است و جای شکی در آن نیست و بدیهی است که این روز روزی است مشتمل بر خیری کثیر و فائدهای بینظیر و آن مأیوس شدن کفار از زوال دین است، چون کفار در آرزوی تغییر و تبدیل دین بودند و میپنداشتند با مرگ پیامبر(ص ) دین هم رو به زوال می نهد، اما خداوند با نصب ولی و جانشین بعد از پیامبر(ص) موجبات حفظ و دوام و بقاء آن را تا آخرالزمان فراهم آورد و مسلماً چنین امری باعث نومیدی کفار میشود.
هرچند تردیدها در مورد ارتباط این آیه با غدیر خم در بین برخی مفسران وجود دارد اما نمیتوان این موضوع را انکار کرد که یکی از گزینههای حتمی در رابطه با این آیه موضوع غدیر خم است. در تفسیر نمونه نیز به این موضوع اشاره شده و آمده است: آنچه تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود آوردهاند و روایات متعددى از طرق معروف اهل تسنن و شیعه آن را تأیید مىکند و با محتویات آیه کاملا سازگار است این که: منظور روز غدیر خم است، روزى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله امیر مؤمنان على علیه السّلام را رسما براى جانشینى خود تعیین کرد، آن روز بود که آیین اسلام به تکامل نهایى خود رسید و کفار در میان امواج یأس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند که آیین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامى که مشاهده کردند مردى که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در میان مسلمانان بىنظیر بود به عنوان جانشینى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله انتخاب و از مردم براى او بیعت گرفته شد یأس و نومیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فراگرفت و فهمیدند که آیینى است ریشهدار و پایدار.
علاوه بر آیه ۳ سوره مائده، آیات دیگری نیز به غدیر اشاراتی داشته است؛ از جمله آیه ۶۷ همین سوره است که رهبر معظم انقلاب نیز در بیاناتشان به آن اشاره داشتند. ایشان در این رابطه اظهار کردند: خب، وقتی غدیر اینقدر اهمّیّت دارد، آنوقت آن آیه شریفه دیگر که «یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه» معنایش روشن میشود. [میفرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام ندادهای. پیغمبر ۲۳ سال است دارد مجاهدت میکند -آن مجاهدات مکّه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگها، آن فداکاریها، آن گذشتها، آن سختگیریهای بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدّت انجام گرفته- این چه حادثهای و چه عارضهای است که اگر نباشد، همه اینها [گویی] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. اوّلامام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق (علیهالسّلام) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّبنِاَبیطالِب» و بعد بقیّه ائمّه. خدای متعال بعد از آنکه ابراهیم پیغمبر را آنهمه امتحان کرد، آنهمه مراحل سخت را ابراهیم گذراند -در نوجوانی در آتش افتاد؛ بعد آمد در بابل و در آن مناطقی که بود اینهمه تلاش کرد و زحمت کشید- به سنّ پیری که رسید، آنوقت خدا میفرماید: اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمامًا؛ حالا میخواهم تو را امام قرار بدهم. امامت یعنی این. این، اعتقاد است؛ اعتقاد اسلامیِ مبتنی بر مبانی مستحکم و استدلالات غیرقابل خدشه است. ما دعوت میکنیم از همه دنیای اسلام و از همه متفکّرین، این وحدتی که امروز دنیای اسلام نیاز دارد، با تدبّر در آیات قرآن و با تأمّل در همین حقایق براحتی به دست میآید اگر اهل فکر و اهل مبنا، این مسائل را دنبال کنند.
همانطور که گفته شد، یکی دیگر از آیات مربوط به غدیر آیه ۶۷ سوره مائده است که غدیر خم را به عنوان شرطی برای تکمیل رسالت پیامبر (ص) مطرح میکند؛ در این آیه خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ/ اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد آرى خدا گروه کافران را هدایت نمىکند».
علامه طباطبایی در رابطه با ارتباط این آیه با مسئله غدیر معتقد است: حکمی که آیه در حدود بیان آن است و رسول خدا(ص) مأمور به تبلیغ آن شده امر مهمی است که در تبلیغ آن بیم خطر، یا بر جان رسول خدا(ص) و یا بر پیشرفت دینش وجود دارد و این مطلب مشخص میکند این آیه هیچ ارتباطی به ما قبل و ما بعد خود یعنی مسائل اهل کتاب ندارد، چون آنها در زمان نزول این آیه اوضاعشان طوری نبود که از جانب آنها خطری متوجه پیامبر(ص ) یا اسلام بشود، پس این آیه از نظر سیاق با آیات قبل و بعد خود متفاوت است اما آیه از یک امر مهمی که یا عبارت است از مجموع دین و یا حکمی یا احکام آن کشف میکند و آن امر را به صورت نکره آورده تا عظمت آن را افاده کند و این امر هر چه هست امری است که رسولالله(ص) از تبلیغ آن میترسد و در دل میخواهد آن را تا یک روز مناسبی به تأخیر بیاندازد و ترس ایشان بر جان خودشان نبود، بلکه ترس از اضمحلال و از بین رفتن دین بوده و ایشان میترسید که آن جناب را متهم کنند و در نتیجه دین خدا و دعوت او فاسد و بینتیجه شود و مردم ممکن است آن حضرت را متهم کنند که به نفع خود قانون و شریعتی را وضع کرده است و از سیاق فهمیده میشود که این امر، حکمی است که مایه تمامیت دین و استقرار آن است و حکمی است که اگر ابلاغ نشود تمام زحمات چندین ساله پیامبر بینتیجه میشود و گویا هیچ ابلاغ رسالتی را به انجام نرسانده است.
همچنین در علامه طباطبایی تصریح دارد: در آیه از این امر مهم به صورت مبهم یاد شده تا هم به عظمت آن اشاره کرده باشد و هم بفهماند که پیامبر(ص )در این امر هیچ گونه اختیاری ندارد و این دو مطلب علاوه بر برهان بودن دو عذر قاطع هم برای پیامبر در جرأت بر اظهار مطلب هم هست.
علاوه بر مفسران شیعی، سایر مفسران نیز بر ارتباط این آیه با غدیر صحه گذاشتهاند. در تفسیر نمونه به بخشی از این تفاسیر اشاره شده و آمده است: در کتابهاى مختلفى که دانشمندان اهل تسنن اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ نوشته اند، روایات زیادى دیده که با صراحت مى گوید: آیه فوق درباره على (علیه السلام) نازل شده است. این روایات را جمع زیادى از صحابه از جمله زید بن ارقم و ابو سعید خدرى و ابن عباس و جابر بن عبد الله انصارى و ابو هریره و براء بن عازب و حذیفه و عامر بن لیلى بن ضمره و ابن مسعود نقل کرده اند و گفته اند که آیه فوق درباره على (علیه السلام) و داستان روز غدیر نازل گردید.
بعضى از احادیث فوق مانند حدیث زید بن ارقم به یک طریق و بعضى از احادیث مانند حدیث ابو سعید خدرى به یازده طریق و بعضى از این احادیث مانند حدیث ابن عباس نیز به یازده طریق و بعضى دیگر مانند حدیث براء بن عازب به سه طریق نقل شده است. دانشمندانى که به این احادیث در کتب خود تصریح کردهاند، عده کثیرى هستند که به عنوان نمونه از جمعى از آنها نام مى بریم: حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب ما نزل من القرآن فى على (بنقل از خصائص صفحه ۲۹) و ابو الحسن واحدى نیشابورى در اسباب النزول صفحه ۱۵۰. و حافظ ابو سعید سجستانى در کتاب الولایه (بنقل از کتاب طرائف ) و ابن عساکر شافعى (بنا بنقل در المنثور جلد ۲ صفحه ۲۹۸) و فخر رازى در تفسیر کبیر خود جلد ۳ صفحه ۶۳۶ و ابو اسحاق حموینى در فرائد المسطین و ابن صباغ مالکى در فصول المهمه صفحه ۲۷ و جلال الدین سیوطى در در المنثور جلد ۲ صفحه ۲۹۸ و قاضى شوکانى در فتح القدیر جلد سوم صفحه ۵۷ و شهاب الدین آلوسى شافعى در روح المعانى جلد ۶ صفحه ۱۷۲ و شیخ سلیمان قندوزى حنفى در ینابیع الموده صفحه ۱۲۰ و بدر الدین حنفى در عمده القارى فى شرح صحیح البخارى جلد ۸ صفحه ۵۸۴ و شیخ محمد عبده مصرى در تفسیر المنار جلد ۶ صفحه ۴۶۳ و حافظ ابن مردویه (متوفاى ۴۱۶) (بنا به نقل سیوطى در در المنثور) و جمع کثیرى دیگر این شأن نزول را براى آیه فوق نقل کرده اند.
علاوه بر آیه فوق، آیه دیگری که رهبر معظم انقلاب در این فراز ازسخنانشان به آن اشاره کردند، آیه ۱۲۴ سوره بقره بود. این آیه هرچند به امامت حضرت ابراهیم(ع) اشاره دارد و رهبر معظم انقلاب در رابطه با مبحث امامت به این آیه اشاره داشتند.
در این آیه آمده است: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ/ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمىرسد»
به بهانه این آیه مفسران به معانی و ویژگیهای امام در بین امت پرداختهاند. از جمله در تفسیر المیزان ذیل این آیه در رابطه با امامت آمده است: امام یعنی مقتدایی که مردم به تو اقتداء کنند و در اقوال و افعال از تو تبعیت نمایند، لذا امام هدایتکننده است بسوی امور ملکوتی و این امر از او جدا نمیشود، پس امامت به حسب باطن نوعی ولایت و سرپرستی بر مردم و اعمال آنهاو هدایت کردن آنهاست بسوی مطلوب، نه آنکه فقط ارائه راه بنماید که این کار شأن نبی و رسول و هر مؤمنی است که بندگان را بسوی خدا هدایت کند و راه درست را به آنها بنمایاند. اما امام از جانب خدا نصب شده تا مردم را به سر منزل مقصود برساند و واجب است که مورد تأیید خداوند و معصوم باشد و کسی در سجایای اخلاقی برتر از او نباشد و رسیدن به امامت مستلزم صبر و صفای باطن و برتری عقیده و بندگی خالص و بی شائبه میباشد.
امامت از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است و قرآن کریم خطاب به افراد معدودی لفظ امام را به کار برده است؛ همانطور که در تفسیر نمونه امامت را اوج افتخار حضرت ابراهیم(ع) دانسته است: این آیه از مهمترین فرازهاى زندگى ابراهیم (ع) یعنى آزمایشهاى بزرگ او و پیروزیش در صحنه آزمایشها سخن مىگوید، آزمایشهایى که عظمت مقام و شخصیت ابراهیم را کاملاً مشخص ساخت و ارزش وجود او را آشکار کرد.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنانشان اظهار کردند: اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همه اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله غدیر به مسئله دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیه معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» که در اوایل سوره مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازه مسئله غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یکچنین مسئلهای است که میتواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» دربارهاش بیاید. آنکسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفین و کسانی که قضیّه غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تأویل کردهاند لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اوّل سوره مائده، قبل و بعد از این فِقره آمده است، مگر چقدر اهمّیّت دارد؟ این تعبیر درباره نماز نیامده است، درباره زکات نیامده است، درباره جهاد نیامده است؛ درباره هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّه دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّه رهبری جامعه اسلامی؛ قضیّه نظام حکومت و امامت در جامعه اسلامی. بله، ممکن است تخلّف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنیامیّه و بنیعبّاس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [امّا] این لطمهای نمیزند به فلسفه غدیر. ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است.
آنچه مورد اشاره رهبر معظم انقلاب قرار گرفته بخشی از آیه ۳ سوره مائده است که آن را مرتبط با روز غدیر دانستهاند. در این آیه آمده است: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ/ بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [خدا]ست امروز کسانى که کافر شده اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیدهاند پس از ایشان مترسید و از من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم و هر کس دچار گرسنگى شود بىآنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید خدا آمرزنده مهربان است (مائده/ ۳)
در تفسیر المیزان در رابطه با شأن نزول این بخش از آیه و اتفاق نظر مفسران آمده است: اکثر قریب به اتفاق روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده این معنا را تأیید میکند که این قسمت از آیه در زمانی نازل شد که حضرت رسول خدا(ص )از حجهالوداع مراجعت میکردند و در مکان غدیر خم در مورد ولایت علی (ع) به مردم سفارش کردند، یعنی روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت و روایت غدیر خم متواتر است و جای شکی در آن نیست و بدیهی است که این روز روزی است مشتمل بر خیری کثیر و فائدهای بینظیر و آن مأیوس شدن کفار از زوال دین است، چون کفار در آرزوی تغییر و تبدیل دین بودند و میپنداشتند با مرگ پیامبر(ص ) دین هم رو به زوال می نهد، اما خداوند با نصب ولی و جانشین بعد از پیامبر(ص) موجبات حفظ و دوام و بقاء آن را تا آخرالزمان فراهم آورد و مسلماً چنین امری باعث نومیدی کفار میشود.
هرچند تردیدها در مورد ارتباط این آیه با غدیر خم در بین برخی مفسران وجود دارد اما نمیتوان این موضوع را انکار کرد که یکی از گزینههای حتمی در رابطه با این آیه موضوع غدیر خم است. در تفسیر نمونه نیز به این موضوع اشاره شده و آمده است: آنچه تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود آوردهاند و روایات متعددى از طرق معروف اهل تسنن و شیعه آن را تأیید مىکند و با محتویات آیه کاملا سازگار است این که: منظور روز غدیر خم است، روزى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله امیر مؤمنان على علیه السّلام را رسما براى جانشینى خود تعیین کرد، آن روز بود که آیین اسلام به تکامل نهایى خود رسید و کفار در میان امواج یأس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند که آیین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامى که مشاهده کردند مردى که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در میان مسلمانان بىنظیر بود به عنوان جانشینى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله انتخاب و از مردم براى او بیعت گرفته شد یأس و نومیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فراگرفت و فهمیدند که آیینى است ریشهدار و پایدار.
علاوه بر آیه ۳ سوره مائده، آیات دیگری نیز به غدیر اشاراتی داشته است؛ از جمله آیه ۶۷ همین سوره است که رهبر معظم انقلاب نیز در بیاناتشان به آن اشاره داشتند. ایشان در این رابطه اظهار کردند: خب، وقتی غدیر اینقدر اهمّیّت دارد، آنوقت آن آیه شریفه دیگر که «یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه» معنایش روشن میشود. [میفرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام ندادهای. پیغمبر ۲۳ سال است دارد مجاهدت میکند -آن مجاهدات مکّه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگها، آن فداکاریها، آن گذشتها، آن سختگیریهای بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدّت انجام گرفته- این چه حادثهای و چه عارضهای است که اگر نباشد، همه اینها [گویی] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. اوّلامام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق (علیهالسّلام) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّبنِاَبیطالِب» و بعد بقیّه ائمّه. خدای متعال بعد از آنکه ابراهیم پیغمبر را آنهمه امتحان کرد، آنهمه مراحل سخت را ابراهیم گذراند -در نوجوانی در آتش افتاد؛ بعد آمد در بابل و در آن مناطقی که بود اینهمه تلاش کرد و زحمت کشید- به سنّ پیری که رسید، آنوقت خدا میفرماید: اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمامًا؛ حالا میخواهم تو را امام قرار بدهم. امامت یعنی این. این، اعتقاد است؛ اعتقاد اسلامیِ مبتنی بر مبانی مستحکم و استدلالات غیرقابل خدشه است. ما دعوت میکنیم از همه دنیای اسلام و از همه متفکّرین، این وحدتی که امروز دنیای اسلام نیاز دارد، با تدبّر در آیات قرآن و با تأمّل در همین حقایق براحتی به دست میآید اگر اهل فکر و اهل مبنا، این مسائل را دنبال کنند.
همانطور که گفته شد، یکی دیگر از آیات مربوط به غدیر آیه ۶۷ سوره مائده است که غدیر خم را به عنوان شرطی برای تکمیل رسالت پیامبر (ص) مطرح میکند؛ در این آیه خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ/ اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد آرى خدا گروه کافران را هدایت نمىکند».
علامه طباطبایی در رابطه با ارتباط این آیه با مسئله غدیر معتقد است: حکمی که آیه در حدود بیان آن است و رسول خدا(ص) مأمور به تبلیغ آن شده امر مهمی است که در تبلیغ آن بیم خطر، یا بر جان رسول خدا(ص) و یا بر پیشرفت دینش وجود دارد و این مطلب مشخص میکند این آیه هیچ ارتباطی به ما قبل و ما بعد خود یعنی مسائل اهل کتاب ندارد، چون آنها در زمان نزول این آیه اوضاعشان طوری نبود که از جانب آنها خطری متوجه پیامبر(ص ) یا اسلام بشود، پس این آیه از نظر سیاق با آیات قبل و بعد خود متفاوت است اما آیه از یک امر مهمی که یا عبارت است از مجموع دین و یا حکمی یا احکام آن کشف میکند و آن امر را به صورت نکره آورده تا عظمت آن را افاده کند و این امر هر چه هست امری است که رسولالله(ص) از تبلیغ آن میترسد و در دل میخواهد آن را تا یک روز مناسبی به تأخیر بیاندازد و ترس ایشان بر جان خودشان نبود، بلکه ترس از اضمحلال و از بین رفتن دین بوده و ایشان میترسید که آن جناب را متهم کنند و در نتیجه دین خدا و دعوت او فاسد و بینتیجه شود و مردم ممکن است آن حضرت را متهم کنند که به نفع خود قانون و شریعتی را وضع کرده است و از سیاق فهمیده میشود که این امر، حکمی است که مایه تمامیت دین و استقرار آن است و حکمی است که اگر ابلاغ نشود تمام زحمات چندین ساله پیامبر بینتیجه میشود و گویا هیچ ابلاغ رسالتی را به انجام نرسانده است.
همچنین در علامه طباطبایی تصریح دارد: در آیه از این امر مهم به صورت مبهم یاد شده تا هم به عظمت آن اشاره کرده باشد و هم بفهماند که پیامبر(ص )در این امر هیچ گونه اختیاری ندارد و این دو مطلب علاوه بر برهان بودن دو عذر قاطع هم برای پیامبر در جرأت بر اظهار مطلب هم هست.
علاوه بر مفسران شیعی، سایر مفسران نیز بر ارتباط این آیه با غدیر صحه گذاشتهاند. در تفسیر نمونه به بخشی از این تفاسیر اشاره شده و آمده است: در کتابهاى مختلفى که دانشمندان اهل تسنن اعم از تفسیر و حدیث و تاریخ نوشته اند، روایات زیادى دیده که با صراحت مى گوید: آیه فوق درباره على (علیه السلام) نازل شده است. این روایات را جمع زیادى از صحابه از جمله زید بن ارقم و ابو سعید خدرى و ابن عباس و جابر بن عبد الله انصارى و ابو هریره و براء بن عازب و حذیفه و عامر بن لیلى بن ضمره و ابن مسعود نقل کرده اند و گفته اند که آیه فوق درباره على (علیه السلام) و داستان روز غدیر نازل گردید.
بعضى از احادیث فوق مانند حدیث زید بن ارقم به یک طریق و بعضى از احادیث مانند حدیث ابو سعید خدرى به یازده طریق و بعضى از این احادیث مانند حدیث ابن عباس نیز به یازده طریق و بعضى دیگر مانند حدیث براء بن عازب به سه طریق نقل شده است. دانشمندانى که به این احادیث در کتب خود تصریح کردهاند، عده کثیرى هستند که به عنوان نمونه از جمعى از آنها نام مى بریم: حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب ما نزل من القرآن فى على (بنقل از خصائص صفحه ۲۹) و ابو الحسن واحدى نیشابورى در اسباب النزول صفحه ۱۵۰. و حافظ ابو سعید سجستانى در کتاب الولایه (بنقل از کتاب طرائف ) و ابن عساکر شافعى (بنا بنقل در المنثور جلد ۲ صفحه ۲۹۸) و فخر رازى در تفسیر کبیر خود جلد ۳ صفحه ۶۳۶ و ابو اسحاق حموینى در فرائد المسطین و ابن صباغ مالکى در فصول المهمه صفحه ۲۷ و جلال الدین سیوطى در در المنثور جلد ۲ صفحه ۲۹۸ و قاضى شوکانى در فتح القدیر جلد سوم صفحه ۵۷ و شهاب الدین آلوسى شافعى در روح المعانى جلد ۶ صفحه ۱۷۲ و شیخ سلیمان قندوزى حنفى در ینابیع الموده صفحه ۱۲۰ و بدر الدین حنفى در عمده القارى فى شرح صحیح البخارى جلد ۸ صفحه ۵۸۴ و شیخ محمد عبده مصرى در تفسیر المنار جلد ۶ صفحه ۴۶۳ و حافظ ابن مردویه (متوفاى ۴۱۶) (بنا به نقل سیوطى در در المنثور) و جمع کثیرى دیگر این شأن نزول را براى آیه فوق نقل کرده اند.
علاوه بر آیه فوق، آیه دیگری که رهبر معظم انقلاب در این فراز ازسخنانشان به آن اشاره کردند، آیه ۱۲۴ سوره بقره بود. این آیه هرچند به امامت حضرت ابراهیم(ع) اشاره دارد و رهبر معظم انقلاب در رابطه با مبحث امامت به این آیه اشاره داشتند.
در این آیه آمده است: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ/ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمىرسد»
به بهانه این آیه مفسران به معانی و ویژگیهای امام در بین امت پرداختهاند. از جمله در تفسیر المیزان ذیل این آیه در رابطه با امامت آمده است: امام یعنی مقتدایی که مردم به تو اقتداء کنند و در اقوال و افعال از تو تبعیت نمایند، لذا امام هدایتکننده است بسوی امور ملکوتی و این امر از او جدا نمیشود، پس امامت به حسب باطن نوعی ولایت و سرپرستی بر مردم و اعمال آنهاو هدایت کردن آنهاست بسوی مطلوب، نه آنکه فقط ارائه راه بنماید که این کار شأن نبی و رسول و هر مؤمنی است که بندگان را بسوی خدا هدایت کند و راه درست را به آنها بنمایاند. اما امام از جانب خدا نصب شده تا مردم را به سر منزل مقصود برساند و واجب است که مورد تأیید خداوند و معصوم باشد و کسی در سجایای اخلاقی برتر از او نباشد و رسیدن به امامت مستلزم صبر و صفای باطن و برتری عقیده و بندگی خالص و بی شائبه میباشد.
امامت از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است و قرآن کریم خطاب به افراد معدودی لفظ امام را به کار برده است؛ همانطور که در تفسیر نمونه امامت را اوج افتخار حضرت ابراهیم(ع) دانسته است: این آیه از مهمترین فرازهاى زندگى ابراهیم (ع) یعنى آزمایشهاى بزرگ او و پیروزیش در صحنه آزمایشها سخن مىگوید، آزمایشهایى که عظمت مقام و شخصیت ابراهیم را کاملاً مشخص ساخت و ارزش وجود او را آشکار کرد.
ثبت دیدگاه