ترسم دگر تقلا نکنم که تو دعایمکنی و چه تلخ است روزی که از گناه نه یاد خدا باشم و نه یاد تو…
و نه یاد قفسی که درونش هستم…
خدایا…
ایپروردگارشهدا
به حق دوست شهیدم نیار آن روز را
دوست شهیدم…!!!
ابراهیم جان…!!!
پیش خدا بگو این بنده ات گرچه گناهکار است ولی او را ازبرای دوستی بامن بپذیر
دوست خوبم شرمنده ام…
شرمنده ام از وقت هایی که ناامیدت کردم ولی تو باز هم برایم دعا کن
آه حسرت در سینه ام است…
وچشم به پای جاماندم از قافله می بارد دلم خوش است به دعاهایت
دوست شهیدم…!!!
نویسنده دلنوشته : حدیث رنجبری
ثبت دیدگاه