سلام ابراهیم وقتی نوجوان بودم و تصویر تو را بر نقاشی دیواری خیابان ۱۷ شهریور می دیدم محاسن بلندت و کلاه بافتنی قهوه ای رنگت، نظر مرا به خود جلب می کرد! رابطه ای با شهدا نداشتم و شاید علاقه ای هم نبود اما چهره ات گیرا و زیبا بود. سالها گذشت در خیابان به […]
سلامی از حصار تنگ خاک تا بهشت برین، بر قلب پاکی که از تپیدن زمینی ایستاده و عند ربهم یرزقون شده است. سلامم از راهی دور است، از مسافتی خسته کننده، از زمین دل چرکین و از روحی ترک برداشته به تویی که نمی شناسمت. *شهید عزیز آقای ابراهیم هادی* : با چشمانی اشک بار […]