حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۲ آبان , ۱۴۰۳ 20 ربيع ثاني 1446 Wednesday, 23 October , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1038 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 0×
خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم
10 جولای 2021 - 5:48
شناسه : 6183
بازدید 501
9

خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم   ۱۸ تیرماه مصادف است با سالروز درگذشت نویسنده‌ی برجسته‌ی داستان‌های کودک و نوجوان، آقای مهدی آذریزدی در سال ۱۳۸۸؛ او که خیلی‌ها اسمش را با کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» می‌شناسند. رهبر انقلاب در سفر خود به استان […]

ارسال توسط :
پ
پ

خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم

 

۱۸ تیرماه مصادف است با سالروز درگذشت نویسنده‌ی برجسته‌ی داستان‌های کودک و نوجوان، آقای مهدی آذریزدی در سال ۱۳۸۸؛ او که خیلی‌ها اسمش را با کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» می‌شناسند. رهبر انقلاب در سفر خود به استان یزد در سال ۱۳۸۶، وقتی متوجه می‌شوند که وی هم در جلسه حضور دارد، از ایشان تجلیل کرده و سخنانی درباره‌ی ایشان می‌فرمایند. متن بیانات رهبر انقلاب بدین شرح است:

نکته‌ی دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشسته‌اند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیده‌اند و آمده‌اند.

من چندی پیش در یک برنامه‌ی تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم.

ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکته‌ای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم، فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند.

آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد – اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» – من رفتم تورق کردم.

بچه‌های ما داشتند به دوران مُراهقی – یعنی نزدیکی به بلوغ – میرسیدند، دوره هم دوره‌ی طاغوت بود و همه‌ی عوامل در جهت گمره‌سازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانش‌آموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچه‌های کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم.

به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم – حالا درست نمیدانم، یادم نیست – درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم.

نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.

خواستم این حق‌شناسی را من به نوبه‌ی خود کرده باشم. ایشان یک خلأئی را در یک برهه‌ی از زمان برای زنجیره‌ی طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما – آقای مهدی آذر یزدی! – این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهائی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.